کد خبر : 5380
تاریخ انتشار : جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۶

شهر چهاردانگه همچنان گرفتار احکام قضایی عجیب؛

عموهای مهربان می خواهند به هر قیمتی شده عفیفی را شهردار کنند؟

عموهای مهربان می خواهند به هر قیمتی شده عفیفی را شهردار کنند؟
اوضاع خیلی جالب شده. انگار چند تا عموی مهربان در یک نهاد نشسته اند و دیدن گریه ها و غصه های یک پسر جوان پولدار دلشان را آزرده کرده و به هر قیمتی می خواهند او را به آرزویش برسانند. ؛

اوضاع خیلی جالب شده. انگار چند تا عموی مهربان در یک نهاد نشسته اند و دیدن گریه ها و غصه های یک پسر جوان پولدار دلشان را آزرده کرده و به هر قیمتی می خواهند او را به آرزویش برسانند. همینقدر پدرانه و دلسوزانه،‌تا جایی که مثل همه پدرها همه‌ی قوانین را هم می توانند خم کنند.

داستان شهرچهاردانگه و دیوان عدالت اداری از آن قصه های تلخ و غصه دار است. انگار بعضی قضات دیوان یک تنه به میدان آمده اند تا به قول فوتبالی ها «بازی را دربیاورند» و تیم دلخواهشان را به هر ضرب و زور قهرمان کنند.

داستان از آنجایی روی تلخ خودش را نشان داد که قاضی شعبه دیوان با «دستور موقت» طولانی مدت اصرار داشت «شهردار قانونی» را که از استاندار این حکومت حکم گرفته بود از گردونه بیرون کند تا دردانه جوان و پولدار را اول به عنوان سرپرست بنشاند و بعد هم احتمالا برای شهردار شدنش می رفت سراغ ابزار دم دستی و بدون هزینه «دستور موقت». یعنی با یک دستور چند خطی می شود پر ماده‌ترین قوانین مثل قوانین شوراها و آیین نامه انتخاب شهرداران را گذاشت توی کشو و لبخند زد.

نکته عجیب ماجرا اینجاست که استانداری تهران در دولت کنونی اشتباهی بزرگ در بررسی صلاحیت شهرداران می کند که در چند شهر دیگر هم این روش غلط دردسرهایی را ایجاد کرده است. همان اشتباهی که دستگاه نظارتی حتی در مسئولیت های بزرگ هم کرده و می کند. انگار برای اعلام دلایل جهت رد صلاحیت تعارف دارند و نمی خواهند پرونده یک نفر را سیاه تر کنند. به همین علت بی سر و صدا صلاحتیش را تایید نمی کنند و بدون آنکه این دستاورد عملکرد مدیران مساله دار را ابلاغ کنند، بی سر و صدا فقط سکوت می کنند.

بعد از این سکوت غیرقابل قبول، آنهایی که مساله دار هستند اما ادعا می کنند حقشان ضایع شده، فرمول را از آدمهای کاربلد یاد می گیرند و با کمی وقت و هزینه «بازی را در می آورند» تا جایی که از صدر تا ذیل نظام را با حکم انفصال می اندازند گوشه رینگ. از وزیر کشور گرفته تا استاندار و فرماندار را با تیغ انفصال از خدمت می ترسانند و اعضای شوراها را هم که منتخب مردم هستند می برد به لبه پرتگاه سلب عضویت. چرا؟ چون یک جوانک پولدار دلش می خواهد شهردار شود!

درمرحله بعد این قصه ی تلخ، دستگاه قضایی وسط می آید و با قضاتی خاص که به تصمیمات شاذ و متفاوت شهره شده اند احکامی صادر می کند که همه ارکان اداری باید بنشینند و سماق بمکند. حتی قانون شوراها هم باید کاسه و کوزه اش را جمع کند و برود توی پستو بنشیند چون رئیس یک شعبه دیوان تصمیم گرفته یک پسر جوان پولدار را به عنوان سرپرست و شهردار بنشاند. حتی عقب نشینی قانونی شورای شهر و عدول از او هم دیگر معنی ندارد. تازه آنقدر قصه وقیحانه پیش می رود که آن جوانک پولدار در مصاحبه ای با یک رسانه پنجاه نفری می گوید اصلا شورا در شرایطی نبوده که عدول کند! ببنید داستان به کجا رسیده که حتی همین مسئول دفتر سابق شهردار اسبق هم به برکت حمایت دیوان قانون را به هیچ حساب نمی کند!

کاش آنهایی که به خاطر یک هشتگ زدن، خبرنگاران را احضار و به سبک خودشان تمشیت می کنند، یک بار هم روی احکام صادره از دستگاه قضایی به ویژه دیوان عدالت اداری وارد بشوند. واقعا اشتباه کدامشان بیشتر به نظام آسیب می زند؟ هشتگ یک خبرنگار یا حکم سرتاسر سوال برانگیز یک شعبه دیوان؟
احتمالا شما هم دلتان می خواهد در جریان این قصه تلخ قرار بگیرید. مخصوصا حالا که یک حکم تجدید نظر هم صادر شده و جوانک پولدار مدعی صندلی شهرداری چهاردانگه اصرار دارد زودتر با کمک عموهای مهربان دیوان صندلی مورد پسندش را به دست بیاورد. خیلی زود با گزارشی مفصل تمام جزئیات این قصه ی تلخ و لکه سیاه را برایتان تشریح می کنیم. هفته ی پیش رو چند ویژه برنامه «بی نقاب» داریم که حسابی برایتان جذاب خواهد بود.

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.