گفتوگو با قاتل خونسردی که در پرند همسر و 2 پسرش را به رگبار بست
می خواستم از کابوس این زندگی رها شوم به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سپیده نیوز،ساعت 8 و 30 دقیقه صبح دوشنبه 21 فروردین ماه مردی با صورتی بهت زده و آرام وارد کلانتری پرند شد و در یک جمله کوتاه اما شوک آور گفت: من همسرم ودو پسرم را کشتم! 💠 این جمله کافی بود
می خواستم از کابوس این زندگی رها شوم
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سپیده نیوز،ساعت 8 و 30 دقیقه صبح دوشنبه 21 فروردین ماه مردی با صورتی بهت زده و آرام وارد کلانتری پرند شد و در یک جمله کوتاه اما شوک آور گفت: من همسرم ودو پسرم را کشتم!
💠 این جمله کافی بود که افسر کلانتری گشت ویژهای را به خانه این مرد در شهر پرند بفرستد. وقتی مأموران کلانتری به طبقه هفتم ساختمان رسیدند با صحنه دلخراش 3 جسد غرق در خون روبهرو شدند.
💠 بازپرس پس از تأیید شدن مرگ زن ۳۷ساله و 2 پسرش دستور داد هر 3 جسد به پزشکی قانونی منتقل شوند. معاینه اولیه پزشک در صحنه جنایت نشان میداد هر 3 مقتول در اثر شلیک گلوله جان باختند.
💠 عامل جنایت که پس از اعتراف به جنایتهایش بازداشت شده بود به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت.این متهم درباره انگیزه جنایتهایش چنین ادعا کرد: همسرم سر ناسازگاری داشت و به دنبال اختلافهایی که باهم پیدا کرده بودیم تصمیم گرفتم او و 2 پسری را که داشتیم بکشم. اختلاف آنقدر زیاد بود که دیگر تاب نیاوردم و تصمیم گرفتم برای همیشه به زندگیشان پایان بدهم وبعد خودم را به پلیس معرفی کردم.
💠 خونسردیاش قابل درک نیست انگار نه انگار کسانی را به قتل رسانده که جگرگوشههایش بودند: چند سال داری و چند کلاس درس خوندی؟ ۴۷ سال و دیپلم دارم و در کار تأسیسات ساختمان بودم.
💠 چرا خودت را بعد از قتل به پلیس معرفی کردی؟ چیزی برای از دست دادن نداشتم، زندگیام خراب شده بود و خودم را معرفی کردم. چه اتفاقی افتاد که با همسرت اختلاف داشتی؟رفتارهایش آزارم میداد و ناسازگار بود.اختلافهای زیادی باهم داشتیم طوری که دیگر تاب دیدنش را نداشتم.
💠 چند وقت بود که با همسرت مشکل داشتی؟۵ سالی بود که باهم درگیربودیم. چرا بچهها را کشتی؟از زندگی متنفر بودم میخواستم همه مشکلات تمام شود.
💠 چرا سعی نکردی از طریق قانون مشکلات را حل کنی؟ حوصله قانون را نداشتم و خیلی حالم خراب بود از وضعیتی که داشتم هر روز متنفرتر میشدم….چند سال است که ازدواج کردی؟۲۳ ساله ازدواج کردم.
💠 همسرت خانهدار بود؟خیر، او معلم بود.الان چه احساسیداری که مرتکب سه جنایت شدی؟احساس خاصی ندارم از این عذاب رها شدهام و دیگر آنها را نمیبینم.
💠 ساعتی قبل از جنایت را توضیح بده؟نقشه را مدام در ذهنم مرور میکردم و تا ساعت ۳ نیمه شب بیدار بودیم وبعد خوابیدیم. ساعت ۸ صبح همه را بیدار کردم وبعد کارم را انجام دادم. وینچستر را کی تهیه کردی؟از خیلی قبل این تفنگ را داشتم. آن را از کجا آوردی؟از پدرم گرفته بودم.
💠 چرا فکر کردی که با کشتن آنها همه چیز حل میشود؟دیگر نمیخواستم آنها را ببینم و دیدن آنها خیلی آزارم میداد، میخواستم این کابوس تمام شود.
برچسب ها :پرند
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0