کد خبر : 20322
تاریخ انتشار : سه شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۶

دادگاه رسیدگی به قتل الهه حسین‌نژاد دیروز برگزار شد

دادگاه رسیدگی به قتل الهه حسین‌نژاد دیروز برگزار شد

این جلسه به ریاست قاضی غلامرضا جواهری – سرپرست دادگاه کیفری یک تهران – و با حضور علی القاصی رئیس کل دادگستری استان تهران، دو مستشار، نماینده دادستان، متهم، اولیای دم و وکلای طرفین برگزار شد.

 

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سپیده نیوز ؛ در ابتدای جلسه ریاست دادگاه گفت: «این دادگاه برای رسیدگی به پرونده متهم دایر بر مباشرت در قتل عمدی زن مسلمان(الهه حسین نژاد) در ماه حرام – چهارم خرداد ۱۴۰۴- با ایراد ضربات چاقو و مخفی کردن جسد و تخریب عمدی اموال که شامل دو عدد گوشی تلفن همراه، کیف و مدارک کارت ملی و گواهینامه در کل به ارزش ۱۵۰ میلیون تومان بوده برگزار شده است. سپس محمدرضا گائینی، نماینده دادستان به جایگاه رفت و با بیان اینکه متهم فاقد سابقه مؤثر محکومیت کیفری است گفت: «شکایت اولیه از سوی پدر مقتول روز ۵ خرداد امسال مبنی بر ناپدید شدن دخترش ثبت شد و پس از تحقیقات و بررسی‌های به عمل آمده مشخص شد مقتول از تهران به مقصد اسلامشهر حرکت کرده و در حین مسیر ناپدید شده است. پس از دستگیری متهم وی عنوان کرده که مقتول را در محدوده زیرگذر آزادی تهران به عنوان مسافر سوار خودرو کرده که ابتدا در صندلی عقب نشسته و بعد که مسافر دیگری پیدا نشده گفته خودم پول همه مسافرها را حساب می‌کنم و به صندلی جلو آمده و در حین مسیر ابتدا در حال گفت‌و‌گو با تلفن خود بوده و سپس گفت‌و‌گویی میان آنها شکل گرفت و در ادامه به مشاجره و خصومت منتهی شد و با چاقو ضرباتی به مقتول وارد کرد.»

 

در ادامه مادر مقتول به جایگاه رفت و گفت: «متهم فقط الهه را نکشت او زندگی مان را نابود کرد و درخواست من و همسرم قصاص در ملأ عام است. می‌خواهیم او در ملأ عام قصاص شود تا علاوه بر مجازات درس عبرتی برای سایر مجرمان باشد.» پس از آن وکیل خانواده اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: «من از طرف اولیای دم اعلام می‌کنم جز در مورد اتهام تخریب اموال که از آن گذشت می‌کنیم در خصوص سایر اتهامات درخواست اشد مجازات را داریم.»

 

در این لحظه قاضی گفت: «براساس نظریه رئیس اداره پزشکی قانونی متهم علائمی دال بر اختلال بارز روانپزشکی ندارد و دلیلی مبنی بر فقدان قوه تمییز هنگام ارتکاب جرم احراز نشده است. همچنین نتیجه آزمایش مواد مخدر و روانگردان از متهم نیز منفی بوده است.» قاضی از متهم خواست دفاعیات خود را بیان کند. متهم نیز در جایگاه ایستاد و گفت: «حرفی ندارم. بعد از ۱۲ سال زندگی با همسرم به خاطر اینکه بچه دار نشدیم و اختلافاتی که با خانواده همسرم داشتم جدا شدم. قبل از حادثه، یک هفته در منزل پسر خاله‌ام که در اسلامشهر سفره‌خانه دارد ماندم. روز حادثه چند مسافر را به صورت اینترنتی به مقصد رساندم و بعد قصد داشتم به خانه پسرخاله‌ام در اسلامشهر بروم که در زیرگذر میدان آزادی الهه را سوار کردم. وقتی مسافر نیامد او گفت من کرایه را حساب می‌کنم، حرکت کن. در مسیر مدام صدای نامزدش را گوش می‌کرد که من به او تذکر دادم تا صدای آن را کم کند.

 

قاضی پرسید: «انگیزه‌ات از قتل چه بود؟»
متهم گفت: «این را نپرسید.»
قاضی دوباره پرسید:« نحوه قتل و انگیزه‌‌ات را باید بگویی.»
متهم گفت: «به او گفتم صدا را کم کن و رعایت کن. چند دقیقه بعد وقتی کارتم را دادم که هزینه سفر را برایم واریز کند به من گفت چرا عصبانی هستی؟ گفتم با خانمم مشکل دارم بعد به یکباره یاد همسر سابقم افتادم و از کوره در رفتم و به او حمله کردم.»
قاضی پرسید:«اتهام قتل عمدی را قبول دارید؟»
متهم گفت: «خیر»
قاضی سؤال کرد: «درباره مخفی کردن جسد توضیح دهید؟ چرا بعد از ضرباتی که زدی در محل ایستادی؟»
متهم جواب داد: «زیر پل قائمیه نیم ساعت ایستاده بودم تا او را به بیمارستان ببرم.»
قاضی سؤال کرد: «اگر می‌خواستی او را به بیمارستان ببری چرا به سمت شمس آباد رفتی؟»
متهم گفت: «دیدم آن طرف ترافیک است. از طرفی هم ترسیده بودم و نمی‌دانستم باید چه کاری انجام دهم.»
قاضی به متهم گفت: «شما اظهار کردی با چاقو دو ضربه به مقتول زدید در حالی که در گزارش پزشکی قانونی آمده غیر از جراحات منجر به فوت ۴ ضربه دیگر زدید.»
متهم گفت: «اول یک ضربه زدم که او از خودش دفاع کرد و فرمان ماشین را گرفت که من دومین ضربه را زدم که به یکباره بی‌حال شد و افتاد.»
قاضی پرسید: «مدارک قربانی را چه کردید؟»
متهم جواب داد: «کیف و تلفن همراهش را از ماشین بیرون انداختم. فردای روز حادثه دیدم یک گوشی زیر صندلی افتاده که نمی‌دانستم مال الهه است یا مسافر دیگر که آن را به ترمینال بردم و در همانجا رها کردم.»
بعد از آن وکیل متهم به جایگاه رفت و گفت: «موکلم انگیزه مالی و غیرمالی که محرک ارتکاب قتل باشد نداشته و با قصد قبلی این اقدام را انجام نداده است. این حادثه تحت فشار روانی صورت گرفته به همین خاطر تقاضا دارم هیأت کارشناسی روانپزشکی دوباره وضعیت روانی موکلم را مورد بررسی قرار دهد.»

 

با اعلام پایان جلسه رسیدگی، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

حاشیه‌های جلسه دادگاه

ساعت ۸ صبح ششم مرداد مقابل در ورودی دادگاه کیفری یک استان تهران، حضور دو زن میانسال و مادری سالخورده که با گریه و شیون به سر و صورت خود می‌کوبید جلب توجه می‌کرد؛ آنها مادر و خواهران بهمن – عامل قتل الهه- بودند که با دیدن خانواده مقتول با التماس خواهان گذشت از قصاص فرزندشان بودند. دقایقی از ۸ گذشته بود که خودروی حمل متهم مقابل دادگاه توقف کرد و بهمن در حالی که دستبند و پابند داشت از خودرو پیاده شد. مادر متهم نفس نفس زنان خودش را به پسرش رساند اما او برای اینکه با مادرش چشم در چشم نشود رویش را برگرداند و وارد سالن دادگاه شد. با ورود به دادگاه نیز خانواده مقتول با دیدن متهم بسیار برآشفته شدند که با دخالت مأموران اوضاع آرام شد.

 

برادر متهم با بغضی در گلو گفت: «من معلول هستم امروز از شهرستان به اینجا آمدیم تا بتوانیم مادر مقتول را ببینیم و التماسش کنیم تا از قصاص برادرم بگذرد. برادرم کشاورز بود اما از چند سال قبل به خاطر اختلاف با همسر سابقش و همینطور اختلاف مالی با عمو و پسرعموهایم حال و روز خوبی نداشت. نمی‌دانم چرا او با آن قلب مهربانی که داشت دست به چنین جنایتی زده است. حالا هم روزگارمان سیاه شده مادر ۸۰ ساله‌ام التماس‌شان کرد تا از قصاص برادرم بگذرند اما حاضر نشدند با ما حرف بزنند، حق دارند. جگرگوشه شان از دست رفته و داغدارند.»

 

در طول جلسه دادگاه پدر و مادر الهه هر بار اسم دخترشان را می‌شنیدند با ناله و گریه زار می‌زدند. پدر الهه وقتی متهم جزئیات قتل را تعریف می‌کرد نتوانست طاقت بیاورد و از شعبه دادگاه بیرون رفت و دقایقی بعد دوباره برگشت. مادر مقتول می‌گفت دخترم زحمتکش بود. او سعی می‌کرد همیشه مشکلات دیگران را رفع کند. دخترم می‌گفت می‌توان بدون شرف زندگی کرد و روزی ۵۰ میلیون درآمد داشت اما می‌خواهم با شرف زندگی کنم و از اسلامشهر تا تهران می‌روم و با ماهی ۲۰ میلیون تومان حقوق حلال زندگی می‌کنم. من و همسرم با نان کارگری ۳ فرزندمان را بزرگ کردیم و دو دختر سالم تحویل جامعه دادیم.

 

متهم در بخشی از اظهاراتش مدعی شد خانواده همسرش او را جادو کرده بودند. او گفت: «انگار همه چیز دست به دست هم داده بود تا من مرتکب قتل شوم. یک روز قبل از ماجرا می‌خواستم به شهرمان برگردم در قزوین توقف کردم و دیدم لاستیک ماشینم خراب است و به ناچار راهی را که رفته بودم برگشتم.»

 

مادر الهه گفت دخترم تازه نامزد کرده بود و قرار بود به زودی عقد کنند. برادر معلول الهه که با ویلچر در دادگاه حضور داشت به خاطر جو دادگاه و بی‌قراری زیاد به اتاق بغل شعبه منتقل شد.

در پایان جلسه خانواده الهه به اتاقی برده شدند تا پس از انتقال متهم از دادگاه خارج و با او روبه‌رو نشوند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.