هیات مدیره ی کاسب و مدیرعامل بازنشسته بهتر از این نمی شود / دلاّلی زمین کشاورزی به سبک تعاونی توسعه عمران اسلامشهر

در گیر و دار انتخابات و در شرایطی که همه سرگرم نمایش های تلویزیونی داوطلبان پست ریاست جمهوری و فعالیتهای مجازی کاندیداهای شورا هستند، تعاونی توسعه عمران اسلامشهر هم وارد مرحله تازه ای از فعالیت های زرد و دلال مآبانه خود شد

این تعاونی که نگاه کاسب کارانه هیات مدیره و مدیریت آن از نخستین روزهای تاسیس تا به امروز هیچ تغییری نکرده؛ در این وانفسای اقتصاد و توسعه تنها بر روی دلالی متمرکز شده است

این تعاونی که توهم توسعه ی آنها روی پروژه افسانه ای و خیال بافانه شهرکفش می چرخد؛ در نفس های آخر دولت فعلی و در سراشیبی از دست دادن حمایتهای دولتی؛ تلاش می کند آخرین ایده های خود را برای سود بیشتر به کار گیرد

حالا این تعاونی برای «یک مجموعه معتبر» دلالی می کند و عین یک بنگاه معاملات املاک برای همان مجموعه که مدعی هستند معتبر است عملیات بازاریابی انجام می دهند!

وقتی یک عده با نگاه کاسب کارانه را در هیات مدیره نصب کنید و یک بازنشسته نظامی فاقد نگاه اقتصادی و متصل به زندگی کارمندی را در راس آن تعاونی بگمارید در حالی که یک عده آدم زبل و دلال مشاوران و راهبران اصلی تعاونی باشند و حامی آنها هم یک مقام دولتی، طبیعی است چیزی از سود عاید شما به عنوان عضو تعاونی نخواهد شد. یا هر روز خبرهای اخلاقی باید بشنوید و از رابطه های عجیب و غریب دست اندرکاران بگویید یا هر روز پای حاشیه های تازه از تصمیمات غیراصولی و دلالی های حیرت انگیز بنشینید

تعاونی توسعه عمران در طول این سالها فقط یک عده را چاق تر کرده و سودی برای اعضا نداشته. درست مثل شهرستان که سودی عایدش نشده به جز تغییر کاربری اراضی کشاورزی!

سرمایه اصلی شکل گیری این تعاونی را هزاران کارمند و کاسب تشکیل داده اند اما دریغ از این که سودی به این جماعت رسیده باشد مگر آن که از نزدیکان و حلقه اول اعضای هیات مدیره و منسوبان مدیر عامل قبل و ذی نفوذان فعلی باشید

خلاصه این که جنایت های اقتصادی تعاونی توسعه عمران همانگونه که #پیرمردپولداربانشسته یا «سلطان فیش و زمین» بنیان آن را گذاشت، همچنان روی محور فرصت طلبی و دلّالی زمین حرکت می کند. چون هنر دیگری ندارند و عقلشان به امور بهتری قد نمی دهد

این روزها ثروت و سرمایه آنهایی که برای شهر کفش پول واریز کرده اند معلوم نیست کجاست که پروژه های جدید هم از راه می رسند و چند ماه بعد باید بپرسیم پول اینها کجاست… این چرخه ی همینطور ادامه پیدا می کند تا یک مسئول خداترس بایستد پای حق مردم… وگر نه خریدن آدمها خیلی هم پرهزینه نیست!